بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ salehein

أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى(العلق14) مگر ندانسته که خدا می‏بیند

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ salehein

أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى(العلق14) مگر ندانسته که خدا می‏بیند

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ salehein

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى(العلق14)
مگر ندانسته که خدا میبیند
به وبلاک صالحین خوش آمدید
Mokhlesun
ebrahim.kohi@outlook.com
salehein.blogsky.com
salehein.blog.ir

بایگانی

بِسْمِ اللّهِ الرّحْمَنِ الرّحِیمِ

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَٰقَ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِیلَ

لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ وَبِٱلْوَٰلِدَیْنِ إِحْسَانًۭا

وَذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْیَتَٰمَىٰ وَٱلْمَسَٰکِینِ

وَقُولُوا۟ لِلنَّاسِ حُسْنًۭا

وَأَقِیمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ ٱلزَّکَوٰةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ

إِلَّا قَلِیلًۭا مِّنکُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ( ۸۳بقره)

پیمانشکنان !
در آیات گذشته نامى از پیمان بنى اسرائیل به میان آمد،

ولى دراین باره تفصیلى ذکر نشد، در آیات مورد بحث ،

خداوند موادى از این پیمان را یادآور شده است ،

بیشتر این مواد یا همه آنها از امورى است که مى بایست آن را جزء اصول و قوانین ثابت ادیان الهى دانست ،

چرا که در همه ادیان آسمانى این پیمانها و دستورات به نحوى وجود دارد.
در این آیات ،

قرآن مجید یهود را شدیدا مورد سرزنش قرار مى دهد که چرا این پیمانها را شکستند؟

و آنها را در برابر این نقض پیمان به رسوائى در این جهان و کیفر شدید در آن جهان تهدید مى کند.
در این پیمان که بنى اسرائیل خود شاهد آن بودند و به آن اقرار کردند این مطالب آمده است :
1 - توحید و پرستش خداوند یگانه ،

چنانکه نخستین آیه مى گوید:

بیاد آورید زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم جز الله (خداوند یگانه را پرستش نکنید،

(و در برابر هیچ بتى سر تعظیم فرود نیاورید)

(و اذ اخذنا میثاق بنى اسرائیل لا تعبدون الا الله )


2 ((و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید)) (و بالوالدین احسانا)


3 ((نسبت به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان نیز به نیکى رفتار نمائید)) (و ذى القربى و الیتامى و المساکین )


4 ((و با سخنان نیکو با مردم سخن گوئید))

(و قولوا للناس حسنا).


5 ((نماز را بر پا دارید)) (و در همه حال به خدا توجه داشته باشید) (و اقیموا الصلوة )


6 ((در اداى زکات و حق محرومان ، کوتاهى روا مدارید))

(و آتوا الزکاة )


((اما شما جز گروه اندکى سرپیچى کردید، و از وفاى به پیمان خود، رویگردان شدید))

(ثم تولیتم الا قلیلا منکم و انتم معرضون ).


7 و به یاد آرید هنگامى که از شما پیمان گرفتیم خون یکدیگر را نریزید (و اذ اخذنا میثاقکم لا تسفکون دمائکم ).


8 ((یکدیگر را از خانه ها و کاشانه هاى خود بیرون نکنید)

) (و لا تخرجون انفسکم من دیارکم ).


9 چنانچه کسى در ضمن جنگ از شما اسیر شد، همه براى آزادى او کمک کنید، فدیه دهید و او را آزاد سازید (این ماده از پیمان از جمله افتؤ منون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض ‍ که بعدا خواهد آمد استفاده مى شود).


((شما به همه این مواد اقرار کردید و بر این پیمان گواه بودید)) (ثم اقررتم و انتم تشهدون ).


ولى شما بسیارى از مواد این میثاق الهى را زیر پا گذاشتید ((شما همانها بودید که یکدیگر را به قتل مى رساندید و جمعى از خود را از سرزمینشان آواره مى کردید))

(ثم انتم هؤ لاء تقتلون انفسکم

و تخرجون فریقا منکم من دیارهم ).


((و در انجام این گناه و تجاوز به یکدیگر کمک مى کنید)) (تظاهرون علیهم بالاثم و العدوان ).


اینها همه بر ضد پیمانى بود که با خدا بسته بودید.
((ولى در این میان هنگامى که بعضى از آنها به صورت اسیران نزد شما بیایند فدیه مى دهید و آنها را آزاد مى سازید))

(و ان یاتوکم اسارى تفادوهم ).


در حالى که بیرون ساختن آنها از خانه و کاشانه شان از آغاز بر شما حرام بود (و هو محرم علیکم اخراجهم ).


و عجب اینکه شما در دادن فدا و آزاد ساختن اسیران به حکم تورات و پیمان الهى استناد مى کنید آیا به بعضى از دستورات کتاب الهى ایمان مى آورید و نسبت به بعضى کافر مى شوید ؟! (افتؤ منون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض ).


((جزاى کسى از شما که چنین تبعیضى را در مورد احکام الهى روا دارد چیزى جز رسوائى در زندگى این دنیا نخواهد بود))

(فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزى فى الحیوة الدنیا). <150>
((و در روز رستاخیز به اشد عذاب باز مى گردند)) (و یوم القیامة یردون الى اشد العذاب ).


((و خداوند از اعمال شما غافل نیست )) (و ما الله بغافل عما تعملون ).


و همه آن را دقیقا احصا کرده و بر طبق آن شما را در دادگاه عدل خود محاکمه مى کند.


آخرین آیه مورد بحث در حقیقت انگیزه اصلى این اعمال ضد و نقیض را بیان کرده مى گوید: آنها کسانى هستند که زندگى دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت خریدارى کردند (اولئک الذین اشتروا الحیوة الدنیا بالاخرة ).


و به همین دلیل عذاب آنها تخفیف داده نمى شود و کسى آنها را یارى نخواهد کرد (فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون ).
1- بیان تاریخى آیات
به طورى که بسیارى از مفسران نقل کرده اند طایفه

((بنى قریظه )) و ((بنى نضیر))

که هر دو از طوائف یهود بودند 

و با هم قرابت نزدیک داشتند به خاطر منافع دنیا با یکدیگر به مخالفت برخاستند،

((بنى نضیر)) به طایفه ((خزرج ))

که از مشرکان مدینه بود پیوستند و ((بنى قریظه ))

به طایفه ((اوس ))

و در جنگهائى که میان آن دو قبیله روى مى داد هر یک از اینها طایفه هم پیمان خود را کمک مى کرد، و از طایفه دیگر مى کشت ، اما هنگامى که آتش جنگ فرو مى نشست ، همه یهود جمع مى شدند و دست به دست هم مى دادند تا از طریق پرداختن فدیه ، اسیران خود را آزاد کنند، و در این عمل استناد به حکم و قانون تورات مى کردند

(در حالى که اولا اوس و خزرج هر دو مشرک بودند و کمک به آنها جایز نبود و ثانیا همان قانونى که دستور فدا را داده بود، دستور خوددارى از قتل را نیز صادر کرده بود).
و یهود همانند اقوام لجوج و نادان دیگر از این اعمال ضد و نقیض فراوان داشتند:


2- تبعیض در احکام خدا و انگیزه آن
گفتیم قرآن مجید یهود را در برابر اعمال ضد و نقیض و تبعیضشان در میان احکام خدا شدیدا مورد سرزنش قرار داده و به اشد مجازات تهدید مى کند، به خصوص اینکه آنها احکام کوچکتر را عمل مى کردند اما در برابر احکام مهمتر یعنى قانون تحریم ریختن خون یکدیگر و آواره ساختن هم مذهبان از خانه و دیارشان ، مخالفت مى کردند.
در حقیقت آنها تنها براى دستوراتى ارج و بها قائل بودند که از نظر زندگى دنیا به نفعشان بود، آنجا که منافعشان اقتضا مى کرد خون یکدیگر را مى ریختند اما چون احتمال اسارت براى همگى وجود داشت به منظور نجات از اسارت احتمالى آینده از دادن فدیه براى آزاد ساختن اسیران مضایقه نداشتند.
اصولا عمل کردن به دستوراتى که به سود انسان است نشانه اطاعت از فرمان خدا محسوب نمى شود، زیرا انگیزه آن فرمان خدا نبوده بلکه حفظ منافع شخصى بوده است ، زمانى فرمانبردار از عاصى و گنهکار شناخته مى شود که عمل به دستورى بر خلاف منافع شخصى باشد، آنها که از چنین قانونى پیروى کنند، مؤ منان راستین هستند و آنها که تبعیض کنند سرکشان واقعى مى باشند، بنابر این تبعیض در اجراى قوانین نشانه روح تمرد و احیانا عدم ایمان است .
و به تعبیر دیگر اثر ایمان و تسلیم ، آنجا ظاهر مى شود که قانونى بر ضد منافع شخصى انسان باشد و آنرا محترم بشمرد، و گرنه عمل به دستورات الهى در آنجا که حافظ منافع انسان است نه افتخار است و نه نشانه ایمان ، و لذا همیشه مؤ منان را از منافقان از این طریق مى توان شناخت ، مؤ منان در برابر همه قوانین الهى تسلیمند و منافقان طرفدار تبعیض .
و همانطور که قرآن مى گوید: نتیجه این عمل ، رسوائى و ذلت و بدبختى است ، ملتى که جز به جنبه هاى مادى دین آن هم فقط از دریچه منافع شخصى و خصوصى ، نمى اندیشد دیر یا زود در چنگال ملتى قوى پنجه اسیر مى گردد، از اوج عزت به زیر مى آید و در جوامع انسانى رسوا مى گردد.
این از نظر دنیا و اما از نظر آخرت همانگونه که قرآن مى گوید شدیدترین مجازات در انتظار این گونه تبعیض گران است .
البته این قانون مخصوص بنى اسرائیل نبوده براى همگان و براى ما مسلمانان امروز نیز ثابت است ، و چه بسیارند تبعیض گران ، و چه بدبخت و رسوایند این گروه ؟!
3- برنامهاى براى زنده ماندن ملتها
این آیات اگر چه درباره بنى اسرائیل نازل شده ولى یک سلسله قوانین کلى براى همه ملل دنیا در بر دارد، عوامل زنده ماندن و بقاء و سرفرازى ملتها و رمز شکست آنان را یادآور مى شود .
از دیدگاه قرآن برقرارى و سر بلندى ملتها در صورتى است که خود را به بزرگترین نیروها و قدرتها متکى سازند، و در همه حال از او مدد بگیرند به قدرتى تکیه کنند که فنا و زوال در او راه ندارد، و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آورند، که اگر چنین کنند از هیچکس ترس و وحشتى نخواهد داشت و پیدا است که چنین مبدئى جز آفریدگار بزرگ نمى تواند باشد، آرى این تکیه گاه خداوند است (لا تعبدون الا الله ).
و از طرف دیگر براى بقاء و جاویدان ماندن ملتها همبستگى خاصى بین افراد آنها لازم است ، این عمل در صورتى امکان دارد که هر کس نسبت به پدر و مادر خود که شعاع بستگى آنها نسبت به وى نزدیکتر است ، و در مرحله بعد نسبت به خویشاوندان و بعد از آنها نسبت به تمام افراد اجتماع نیکى بخرج دهد تا همه بال و پر یکدیگر باشند مخصوصا افراد ضعیف را تحت حمایت قرار دهند تا در دامان دشمن نیفتند (و بالوالدین احسانا و ذى القربى ... و قولوا للناس حسنا).
تقویت بنیه مالى هر ملت و از بین بردن فاصله طبقاتى نیز در زنده نگاه داشتن روح آن ملت سهم فراوانى دارد که یک رکن آن پرداختن زکاة است (و آتوا الزکاة ).
اینها از یک سو، و از سوى دیگر رمز شکست و فناى ملتها در بهم خوردن این همبستگى و پدید آمدن کشمکشها و جنگهاى داخلى میداند، ملتى که در برابر
هم صف آرائى کنند و سنگ تفرقه در میان شان انداخته شود و بجاى کمک بیکدیگر بجان هم بیفتند و در پى تصرف اموال و سرزمینهاى هم بر آیند و براى ریختن خون یکدیگر آستینها را بالا زنند و هر دسته براى آواره ساختن و تصرف اموال دیگرى قد برافرازد دیر یا زود نابود مى گردند کشورشان ویران مى گردد و خود بیچاره و بدبخت خواهند شد ( لا تسفکون دمائکم و لا تخرجون انفسکم من دیارکم ...).
و بالاخره یکى دیگر از عوامل سقوط ملتها همان تبعیض در اجراى قوانین است که هر قانونى حافظ منافع شخصیشان باشد اجرا کنند و آنچه به سود جامعه است فراموش نمایند (ا فتؤ منون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض ).
و این است علل رشد و شکست ملتها از دیدگاه قرآن .

بازبانی خوش نصیحت کن که گردد بااثر

چون که تاثیر سخن با مهربانی بهتراست

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی